ظلم باشدازخودت ازاوندان
زن تعلقها کنارتاشوی دراوعیان
سوخت وسازش دردرون است وکمال
گربهشت آری بدست وسعتش هم برمآل
آنکه انفاقش بدل تنگی وسختی فشل
آنکه باشدمحسنی دیده اش همپای دل
دل ازاوشیرین شودمزه اش هم پایدار
پاک می گرددچنین عامل است وپرشمار
گرشوی کشته چنین می بردصاحب برش
چونکه حیی درزمان آن بشو تا اوخرش
چونکه کردی مشورت باتوکل کن عمل
زنده آن باشد که درهستیش داردعمل
قدسیان غوری بکن دروجودت بارها
تابری سودش بجان نورگرددنارها